دغدغههای مهدی غضنفری برای مسیر سردرگم اقتصاد ایران
تاریخ انتشار: ۱۶ آبان ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۴۸۲۱۷۸
مهدی غضنفری، معتقد است که فرآیند تباهندگی اقتصادی، نتیجهای جز فقر، فاصله طبقاتی، اقتصاد وابسته و متزلزل ندارد؛ به خصوص اینکه با موضوع دیرفهمی هم، دست و پنجه نرم میکنیم.
خبرگزاری مهر- گروه اقتصادی: اقتصاد ایران را این روزها بیش از هر زمان دیگری میتوان در یک مسیر خطرناک تصور کرد. مسیری که هر روز را با یک دور باطل از فرآیندهایی آغاز کرده و ادامه میدهد که مدتهاست دامنگیرش شده و هر فردی هم که در این مسند برای هدایت آن قرار میگیرد، باز هم همان اشتباهات گذشته را تکرار میکند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
خبرنگار مهر: مدت زیادی است که اقتصاد ایران دچار دور باطلی شده که به نظر میرسد خروج از آن هم، چندان کار سادهای نباشد. گاهی هم این دور آنقدر تند میشود که همه را دچار سرگردانی کرده و برنامهریزان را با مشکل مواجه میسازد. اینجا مفهومی به نام تباهیدگی اقتصاد مطرح میشود. به اعتقاد شما به عنوان وزیر اسبق صنعت، معدن و تجارت، آیا اقتصاد ایران را اکنون میتوان یک اقتصاد تباهیده دانست؟
- مهدی غضنفری: این روزها در محافل مختلف علمی، اقتصادی و سیاسی کشور، موضوع بهبود اوضاع اقتصادی ایران مطرح است؛ با این تفاوت که وعدههایی که در این زمینه داده میشود، بعضا از «رسیدن به اقتصاد اول منطقه» به «حفظ سطح معیشت مردم» تنزل یافته است. البته هر یک از صاحبنظران، مشکل را در جایی میدانند. برخی، ساختارهای بروکراسی را مسئول دانسته و گروهی، ناکافی بودن تعاملات بینالمللی و یا خروج سرمایه را علت اصلی ذکر میکنند؛ مردم هم گاهی امیدوارانه و این روزها اغلب ناامیدانه، پیگیر تصمیمات و اتفاقات هستند. اما برای طرح اینکه بتوان به درستی قضاوت کرد که اقتصاد ایران تباهیده است یا خیر، باید ابتدا تعاریف درست و مشخصی از یک اقتصاد تباهیده ارایه کرد.
در واقع، کلمه تباهنده برگرفته از سر کلمات تبذیر در بکارگیری و اهمال در هدایت و نظارت بر داراییهای هدف است و فرآیند تباهنده، فرآیندی است که منابع و امکانات یا همان داراییها را به عنوان ورودی دریافت کرده؛ اما خروجی اندک، بسیار کم و یا حتی منفی را پس میدهد. معمولا در اقتصاد، خروجی یک فرآیند، وارد فرآیند دیگری میشود. حال اگر فرآیند دوم هم تباهنده باشد، چرخه تباهندگی تشکیل میشود که نتایجش نابودی تدریجی منابع و نهایتا «اقتصاد تباهیده» است. پس فرایند تباهنده، منابع را تلف کرده و محصول تباهیده تحویل جامعه میدهد.
چاه نفت مجازی شامل امکان خلق پول اعم از چاپ پول یا تسعیر مجدد منابع ارزی و نیز خطوط اعتباری بانکی از جمله مواردی هستند که اقتصاد ایران را به سمت تباهندگی سوق میدهند
* با همه این تعاریف، اکنون فرآیندهای تباهنده را میتوان در کدام یک از بخشهای اقتصاد ایران با وضوح بیشتری ملاحظه کرد؟
- در واقع، فرآیندهای تباهنده میتوانند در همه حوزههای اقتصادی و غیراقتصادی فعال شوند. در حوزه اقتصادی ممکن است در بخشهای دولتی، شبهدولتی، تعاونی و خصوصی بوقوع بپیوندد که در بخش دولتی، آن را میتوان در قالب تبذیر در بکارگیری و اهمال در هدایت و نظارت بر داراییهای همگانی، تعریف کرد. منظور از داراییهای همگانی، همان منابع آشکار و پنهانی است که دولت به آنها دسترسی دارد و در صورت استفاده نابجا، هدر خواهند رفت؛ اما نکته حائز اهمیت آن است که از آنجا که وجود منابع سرشار نفتی در کشور ما باعث شده به تدریج، فرآیندهای تباهنده در همه جای اقتصاد کشور نفوذ کند، متاسفانه نگاه ما به سایر منابع غیرنفتی هم به مثابه منابع نفتی بوده است. اگر بخواهیم فهرستی از این منابع را ذکر کنیم شامل منابع نفتی، گازی و فرآوردههای نفتی که اصطلاحا به آن چاه نفت واقعی میگوییم، معادن، مراتع طبیعی و جنگلها، دریاها و منابع آبی، گردشگری که به آن چاه نفت طبیعی لقب میدهیم و اموال، املاک و کارخانجات مصادرهای و تملیکی که به نام چاه نفت مصادرهای میگوییم، خواهد بود.
البته در کنار آن میتوان به چاه نفت مجازی شامل امکان خلق پول اعم از چاپ پول یا تسعیر مجدد منابع ارزی و نیز خطوط اعتباری بانکی، چاه نفت اکتسابی شامل درآمدهای مالیاتی، اخذ عوارض و تعرفههای گوناگون، فروش داراییها، چاه نفت قرضی شامل استقراض داخلی و اوراق قرضه خزانه، استقراض خارجی، صندوقهای بازنشستگی و چاه نفت اعتباری یا همان وقف و سایر منابع بر پایه باورها و سرمایههای انسانی و اجتماعی نیز اشاره کرد.
* اما اینکه با وجود حداقل هفت نوع منبع سرشار یا اصطلاحا چاه نفتی که شما یاد کردید، مرتبا شاهد اخبار ناخوشایند اقتصادی و به تبع آن ناهمواریهای اجتماعی هستیم، چه دلیلی دارد؟
- به دلیل فعال بودن برخی چرخههای تباهنده است. در کشور ما تلاشهای بالنده بسیاری صورت گرفته که در همه دورهها، کم و بیش مشهود بوده؛ یعنی چرخههای بالندگی وجود داشته؛ اما متاسفانه همزمان چرخههای تباهندگی هم فعال بوده و نتیجه آن، تباهیدگی منابع و خسارتهای پیدا و پنهان بسیار است. اگر چرخههای تباهندگی بتوانند غالب شوند اقتصاد کشور را تباهیده خواهند کرد. البته مقامات دولتی هم بارها به این موضوع اشاره کرده اند که اشارات آنها، نتیجه فعال بودن چرخههای تباهیدگی است.
تنها در مورد صندوق بازنشستگی کشوری طی ۴۰ سال گذشته، ۲۸ قانون، مقررات یا مصوبه توسط دولت و مجلس، بدون درنظر گرفتن بار مالی به تصویب رسیده است. بار مالی این ۲۸ قانون بیش از ۴۰۰ هزار میلیارد تومان برآورد میشودمتاسفانه فرآیندهای تباهنده تنها در یکی دو بخش اقتصاد فعال نیستند؛ بلکه با کمی مداقه میتوان هزاران نمونه از آنها را در همه بخشها مشاهده نمود. از سوی دیگر، هم اینک ۱۶صندوق بازنشستگی در ایران وجود دارد که بزرگترین آنها سازمان تامین اجتماعی و بازنشستگی کشوری است. فلسفه وجودی این صندوقها مبتنی بر آینده افراد است و به صندوقهای بین نسلی معروف شدهاند. در طول سالیان گذشته و بهطور مستمر، تنها به دلیل تامین منافع کوتاهمدت، منابع پیشخور و آینده نادیده انگاشته شده است. بخش قابلتوجهی از صندوقهای بازنشستگی یا ورشکسته شدهاند یا اتکای قابلتوجهی به منابع دولتی دارند. صندوقهای بازنشستگی فولاد و سازمان تامیناجتماعی نیروهای مسلح، به صورت ۱۰۰ درصدی به دولت متکی هستند و مفهوم صندوق برای این نهادها، از بین رفته است. صندوق بازنشستگی کشوری، با اتکای ۸۰ درصدی به منابع دولت مواجه است؛ یا سازمان تامیناجتماعی که بیش از ۵۰ درصد جامعه ایران را در قالب کارفرما، بیمهشده یا مستمریبگیر تحت پوشش دارد نیز در وضعیت بحرانی قرار دارد. تنها در مورد صندوق بازنشستگی کشوری طی ۴۰ سال گذشته، ۲۸ قانون، مقررات یا مصوبه توسط دولت و مجلس، بدون درنظر گرفتن بار مالی به تصویب رسیده است. بار مالی این ۲۸ قانون بیش از ۴۰۰ هزار میلیارد تومان برآورد میشود؛ پس نمونههای تباهیدگی بیشمار است.
* به هر حال این چرخه باید در جایی متوقف شود. فکر میکنید راهکارهای مقابله با این پدیده خسارتبار چیست؟
- هر چند تاکنون فرآیندهای تباهنده، مسئول تباهیدگی در اقتصاد ایران دانسته شده؛ لیکن در تعریف دقیقتری میتوان به جزئیاتی بیشتری اشاره کرد که به هنگام چارهجویی برای درمان این ویروس کُشنده، بتوان نسخه مناسبی پیچید. برخی از علل تباهیدگی در اقتصاد کشور مدیران تباهنده و تصمیمات تباهنده هستند که این مدیران بدلیل عدم تخصص، ناآگاهی و یا منافع شخصی یا گروهی تصمیم نادرست می گیرند؛ ضمن اینکه سازمانهای تباهنده، با بکارگیری فرایندهای و کارکنان ناکارآمد مشکل ساز شده و در نهایت عملیات تباهنده ای با به کارگیری روشهایی با اتلاف منابع و بهرهوری پایین انجام میدهند؛ البته به این فرایند باید شرایط سیاسی و اجتماعی اعم از غیربهینگی فضای کسب و کار، فرار سرمایه و حتی قوانین و مقررات اعم از پیچیده شدن کارها، ایجاد امضاهای طلایی را هم اضافه کرد. به خصوص اینکه ناآگاهی و نادانی و عدم تخصص؛ ریشه تقریبا همه مشکلات است.
تمام شدن و تباه شدن منبع می تواند منجر به متوقف شدن این فرآیند شده و شناسایی و یا دستیابی به یک منبع جدید؛ بعد از تباه شده منبع اول هم دوباره آن را فعال کند. این فرآیند نتیجهای جز فقر، فاصله طبقاتی، اقتصاد وابسته و متزلزل ندارد* اصولا این پدیده از کجا شروع و به کجا ختم خواهد شد؟ اصولا میتوان پایانی برای آن متصور بود؟
- در واقع، زمان شروع این فرآیند، شناسایی یک یا چند منبع عمومی؛ چاههای نفت هفتگانه بوده و علت شروع آن هم، دستیابی به پول بدون رنج و زحمت و تمایل به هزینه کردن آن است. ضمن اینکه تمام شدن و تباه شدن منبع می تواند منجر به متوقف شدن این فرآیند شده و شناسایی و یا دستیابی به یک منبع جدید؛ بعد از تباه شده منبع اول هم دوباره آن را فعال کند. پس در یک جمعبندی نهایی میتوان گفت که این فرآیند نتیجهای جز فقر، فاصله طبقاتی، اقتصاد وابسته و متزلزل و مردم ناامید ندارد. به خصوص اینکه با موضوع دیرفهمی این پدیده هم اکنون دست و پنجه نرم میکنیم و بزرگی حجم و ارزش منبع اجازه نمی دهد این فهم به سرعت صورت گیرد. اولین نمونه از این منابع در تاریخ معاصر، کشف چاه نفت بوده و آخرین نمونه آن هم، انتشار اوراق قرضه خزانه است. این در حالی است که استفاده از روشهای غیربهینه در مورد منابع و داراییها یکی از مشکلات امروز اقتصاد ایران به شمار میرود که بر این اساس، مبنای تصمیمات مدیران و سازمانهای تباهنده، بعضا قواعد اقتصادی و تجاری نیست بلکه سیاسی، اجتماعی، باندی و یا ترکیبی از آنها است؛ ضمن اینکه این رفتار در همه دولتها مشاهده شده است و رفتار و چرخههای تباهنده مختص به دوره خاص و یا دولت خاصی نیست؛ بلکه از دیرباز شروع شده و ادامه دارد. به بیانی تبدیل به یک فرهنگ شده است.
نکته حائز اهمیت دیگر، تغییرات سریع و مکرر مدیران و برنامهها است که با مقایسه متوسط دوره عمر مدیریت در شرکتهای دولتی با متوسط عمر مدیریت در شرکتهای موفق دنیا، می توان به عمق فاجعه پی برد. ضمنا حقوق و مزایای مدیران و کارکنان با سود و زیان ناشی از عملکرد واقعی آنان ارتباطی ندارد، از سوی دیگر، پاسخگویی شفاف نیز به چشم نمیخورد. پس سازمانهای تباهنده، توجه کافی به محیط نداشته و به آن پاسخگویی نیستند. معمولا علت ارتقاء و جابجابی یک مدیر در سازمان تباهنده، نوع عملکرد اقتصادی او نیست بلکه ایجاد فرصت بهتر برای او و یا جناح او است.
در کنار همه اینها باید اشارهای هم به تعویق ورشکستگی در چنین سازمانهایی داشت. از آنجا که منابع در اختیار یک شرکت و یا مدیر تباهنده معمولا بطور مستقیم و یا غیرمستقیم از محل منابع همگانی مثل چاه نفت واقعی، شبه چاه و چاه مجازی، تامین می شود، تمام کاستیهای مدیریتی و اقتصادی شرکت و یا مدیر از طریق آن منابع پوشش داده می شود؛ ضمن اینکه شکستها و سوء عملکرد مدیران و سازمانهای تباهنده با سلسله ای از اتفاقات اجتماعی، سیاسی، امنیتی و یا امثال آن گره خورده است. غالبا فرد، سازمان، یا جریان خاصی مسئولیت شکست را نمی پذیرد و معمولا زنجیرهای از تصمیمات غیرخبرگی، منابع را به هدر داده است.
تباهیدگی در همه دولتها مشاهده شده است و رفتار و چرخههای تباهنده مختص به دوره خاص و یا دولت خاصی نیست؛ بلکه از دیرباز شروع شده و ادامه دارد. به بیانی تبدیل به یک فرهنگ شده است
مستندسازی، ذخیره دانش و اطلاعات و انتقال تجربیات نیز متاسفانه وجود ندارد. در نهایت شکل گیری فساد و تراکم نیروها را نیز باید شاهد بود؛ به نحوی که امکان ایجاد بستر حیاط خلوت سیاسی و اقتصادی به دلیل عواید بالا و عدم شفافیت وجود دارد. در نهایت، با تکرار روشهای کاری نابهینه و جبران ضرر آنها از منابع همگانی،بتدریج نوعی ذهنیت و فرهنگ کاری شکل می گیرد که هدفش دستیابی به درآمدهای سرشار بدون تلاش و سخت کوشی و رقابت است.
* فرآیند کنونی اقتصاد ایران را چقدر میتوان با اقتصاد مقاومتی سازگار دانست؟
- کاملا واضح است که پدیده تباهندگی با اقتصاد مقاومتی سازگار نیست. برای تحقق اقتصاد مقاومتی پیش از هرچیز باید ذهنیتها اصلاح شود و روحیه کار و تلاش اثربخش و هدفمند در بین مردم و مسئولین رواج یابد. در واقع اقتصاد مقاومتی با تنبلی، نا امیدی و تصمیمات نابهینه میانه خوبی ندارد. توزیع عادلانه منابع یکی دیگر از ویژگیهای اقتصاد مقاومتی است. تا زمانی که انتظار داشته باشیم بدون درک مفاهیم دقیق مرتبط با نظریه تباهیدگی و تنظیم برنامه بلندمدت، میان مدت، کوتاه مدت و تلاش اثربخش به نتیجه برسیم، اقتصاد مقاومتی محقق نخواهد شد؛ پس راه چاره اقتصاد ما تغییر نگرش از تباهندگی به بالندگی است. پس از تغییر در ذهنیت باید دست بکار عملیات شد. رویکرد پیشنهادی برای تبدیل تباهندگی به بالندگی بصورتی است که مفهوم عملیات، فرایندها، سازمانها، چرخهها و قطارهای بالنده و نیز عملیات، فرایندها، سازمانها، چرخهها و قطارهای تباهنده را بدرستی درک کنیم و تفاوتهای آنها را تشخیص دهیم.تا زمانی که انتظار داشته باشیم بدون درک مفاهیم دقیق مرتبط با نظریه تباهیدگی و تنظیم برنامه بلندمدت، میان مدت، کوتاه مدت و تلاش اثربخش به نتیجه برسیم، اقتصاد مقاومتی محقق نخواهد شدضمن اینکه فرآیندها و سازمانهای تباهنده را شناسایی و اصلاح یا حذف کرده و به جای آنها فرایندها و سازمانهای بالنده ایجاد کنیم. اگرچه نباید فراموش کرد که سبکهای مدیریتی و رفتارهای تباهنده نیز باید شناسایی و اصلاح شود. در کنار این، موانع جدی برای دستیازی به ثروت بین نسلی و یا بدهکار کردن نسلهای بعدی مقرر کرده و قوانین و مقررات تباهنده را شناسایی و اصلاح یا حذف کنیم. هزینه تصمیمات تباهنده را محاسبه و اعلام کنیم. در عین حال لازم است که قواعد ساده ای برای تمیز تباهندگی از بالندگی وضع شده و از همه گروههای مرجع اجتماعی و اقتصادی بخواهیم با این مفاهیم آشنا شوند و چگونگی توسعه فرآیندهای بالنده و ممانعت از رشد فرایندهای تباهنده را ترویج دهند. نکته جدی این است که باید هشدار داد، فردا دیر است؛ چراکه متاسفانه چرخه های تباهندگی همچنان استمرار یافته و اثر تضاعفی منفی بیشتری یافته اند. به این دلیل ممکن است اولا، همانگونه که در برخی بخشهای اقتصادی شاهد آن هستیم همواره این خطر وجود دارد که چرخههای تباهندگی به قطارهای تباهندگی بدل شوند. یعنی از گستره، دامنه، نوسان و آثار زیانبار بیشتری برخوردار شوند، ثانیا به همین دلیل بتدریج همه منابع کشورمان تباهیده خواهند شد و ثالثا، جامعه بستر حوادث ناگوار شده و نتایجش در قالب فاجعهای ویرانگر بر سرمان آوار خواهد شد. پس باید چرخههای تباهندگی را از همین امروز متوقف کنیم. و برای اینکار پدیده تباهنگی را بشناسیم و از اصلاح ذهینتها آغاز کنیم.
منبع: مهر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۴۸۲۱۷۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ضرورت ساماندهی شرکتهای تابعه و مولدسازی اموال صندوق بازنشستگی مس/دغدغههای بازنشستگان عزیز باید رفع شود
به گزارش «تابناک» به نقل از مس پرس، دکتر حسین مدرس خیابانی در نشستی با مدیرعامل، اعضای هیأت مدیره و معاونان موسسه صندوق بازنشستگی مس اظهار کرد: موضوع مولد سازی اموال و داراییهای صندوق با تشکیل بانک اطلاعاتی و پیگیری موضوعات آنها منجر به سودآوری و اطمینان از تحقق اهداف و برنامهها در آینده خواهد شد.
وی بر ضرورت استقرار حاکمیت شرکتی و ایجاد انسجام و یکپارچگی در سیاستگذاریهای صندوق بازنشستگی و سیاستهای کلان شرکت ملی صنایع مس ایران تاکید کرد و ادامه داد: ساماندهی امور شرکتهای تابعه میتواند به افزایش سودآوری و ارزش آفرینی آنها از طریق ارتقای کارایی عملیاتی، کاهش هزینهها، بهبود مدیریت ریسک و استفاده از فرصتهای جدید برای رشد منجر شود.
مدیر عامل شرکت ملی صنایع مس ایران با اشاره به اهمیت سودآوری شرکتهای زیرمجموعه صندوق، بر لزوم رعایت الزامات کمیسیون معاملات، تدوین آییننامههای مرتبط و نظاممند شدن فرآیندهای این شرکتها در چارچوب بودجه ابلاغی به عنوان راهکارهایی برای دستیابی به این هدف تاکید کرد.
وی بیان کرد: باید به طور مستمر عملکرد شرکتهای تابعه را رصد و ارزیابی کرد و در صورت نیاز، در برنامهها و فرآیندها تجدید نظر شود.